«آناتول فرانس»، نویسنده، شاعر و منتقد فرانسوی با نام حقیقی «فرانسوا
آناتول تیبو» (Francois-Anatole Thibault)، در پاریس و در خانهای کنار
رودخانه «سن» – جایی که پدرش کتابفروشی داشت – متولد شد. وی تحصیلات خود
را در کالج «استانسیلاس» (Stanislas) به پایان رساند و برای مدتی با
ناشران کتاب همکاری کرد، اما بتدریج به کار تحقیق و بررسی تاریخ روی آورد.
او در سال 1868، اولین اثر تحقیقی خود را درباره «آلفرد دو وینیی»
((Alfred de Vigny به چاپ رساند و یک سال بعد، به عنوان ممیز [ =دانا و
جدا کننده ]، در مجموعههای شعر جدید که با عنوان «پارناس معاصر» (Parnasse
Contemporain) منتشر میشد، شروع به کار کرد. در 1871 در دومین جلد
مجموعه، دو شعر از او چاپ شد و در 1873، «اشعار طلایی» (Poemes dores) را
منتشر کرد که به «لوکنت دولیل» تقدیم شده بود. این اشعار توصیفی و موزون
به سبک اشعار «پارناسی» بود که توجه شاعر را به فنون و حرفه شعر نشان
میداد؛ چنانکه گاه لحن توصیفی آن تاحد پرده نقاشی اساطیری پیش میرفت و
شوق آناتول فرانس را به افسانههای کهن آشکار میساخت. آناتول فرانس در
1876، نمایشنامه منظوم «عروسیهای مردم کورنت» (Les Noces corinthiennes)
را منتشر کرد که مربوط به عهد کهن بود و در 1902 در پاریس به روی صحنه
رفت. موضوع نمایشنامه، داستان سادهای است که در شهر «کورنت» از شهرهای
یونان باستان و در نخستین قرنهای مسیحیت اتفاق افتاده و بر مبنای جدال
میان طرفداران دین پیروز مسیح و مشرکان، شکل گرفته است. این داستان، عشق
یک جوان مسیحی را به دختری از خانواده کافران نشان میدهد که به ناکامی و
مرگ دختر میانجامد. این نمایشنامه اگرچه فاقد تحرک نمایشی بود، به سبب
شیوه نگارش زیبا و شاعرانه، اثری ممتاز به شمار می رفت. آناتول فرانس در
1876، در کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد و یک سال بعد، ازدواج کرد و
صاحب دختری شد؛ اما ازدواج او در 1893 به جدایی انجامید.
در این دوره، آناتول فرانس به طور پی در پی، آثاری را منتشر کرد که بیشتر
آنها با استقبال عمومی همراه شد؛ از آن جمله است : داستان کوتاه «ژوکاست و
گربه لاغر» (Jocaste et le chat maigre) (1879) و رمان «جنایت سیلوستر
بونار» (Crime de Sylvestre Bomnard) (1881) که او را به شهرت رساند.
قهرمان این اثر – که سبک خاص آناتول فرانس را در بردارد – مردی با فرهنگ و
عاشق مطالعه است که زندگی را از خلال کتاب میبیند. نویسنده با هنرمندی
بسیار، اندیشهها، شورشها، قضاوتها و طرز فکر دانشمندانه او را درباره
زندگی به شیوهای دلپذیر بیان میکند و نگارش سبک «پارناسی» را با رئالیسم
بی پرده استادش «فلوبر» میآمیزد. در بین آثار فرانس، داستان «جنایت
سیلوستر بونار» موفقیت بسیاری به دست آورد. داستان «امیال ژان سروین» (Les
Desirs de Jean Servien) (1882) که از عشق آناتول فرانس به هنرپیشه ای
الهام گرفته بود، دارای قسمتهای بسیار زیبایی مبتنی بر تحلیل دقیق روانی و
اخلاقی است. از جمله آثار آناتول فرانس که خاطرات زندگی او را نیز در
بردارد، کتاب «دوست من» (Le Livre de mon ami) (1885) است. نویسنده در
ورای چهره قهرمان کتاب، «پیرنوزییر»، چهره خود را نهان کرده و از این رو
توانسته است در نقل خاطرات شخصی، تغییرات لطیف و دلپذیری صورت دهد و در
میان تصویرهای دوران کودکی، نکتههای خاصی را از دوره بلوغ و پختگی خود
نیز بگنجاند و با شیوهای دقیق و نکتهسنجی فراوان، چهره برخی از دوستان و
خویشاوندان را از چشم کودکی پنج تا هفت ساله ترسیم و از نظر «پیر کوچک»،
درباره مشاهدات خود قضاوت کند.
مسأله اساسی که در همه آثار آناتول فرانس مورد هجو و انتقاد قرار گرفته،
عالم مسیحیت و جامعه نوین آن است. از جمله رمانهای معروف او در زمینه
انتقاد مذهبی، رمان «تائیس» That’s (1890) است که «تورات بیایمانان»
نامیده می شود. آناتول فرانس در این اثر با ناباوری، به بحث هایی طنزآمیز
درباره مذهب و زندگی روحی و اخلاقی قدیسان و شهیدان قرون اول مسیحیت
میپردازد و وصف استادانهای از تمدن یونان باستان به عمل میآورد. این
داستان از نظر قالب و شیوه نثر نویسی، از شکوه و جلال بسیار برخوردار است و
توجه ویژه فرانس را به نوشتن رمانهای بزرگ نشان میدهد. «تائیس» موفقیت بی
نظیری به دست آورد و در 1894، اپرایی از آن با آهنگ «ماسنه» (Masenet)،
آهنگساز معروف فرانسوی ساخته شد. از آن پس، آناتول فرانس راه تازهای را
به سبک «ولتر» در پیش گرفت که حاکی از بیایمانی و شکاکیت مذهبی و انتقاد
آمیخته به طنز و نیشخند بود. نمونه این شیوه را می توان در رمان «بریان
پزی ملکه پدوک» (ملکه سبا) (La Rotisserie de la Reine Pedauque) (1893) و
«عقاید آقای ژروم کوانیار» (Les Opinions de M.Jerome Coignard) مشاهده
نمود.
آناتول فرانس از سال 1885، به عنوان منتقد ادبی در روزنامه «تان» مشغول به
کار شد. وی مقالههای انتقادی خود را که در این روزنامه چاپ می شد، در یک
مجموعه پنج جلدی به نام «زندگی ادبی» (La literaire) فراهم آورد که اولین
جلد آن در 1888 منتشر شد. رمان «زنبق سرخ»Le Lys rouge) ) (1894) از زندگی
مادام «آرمان دوکایاوه» ((Mme Arman deCaillavet – که دوستی اش با آناتول
فرانس از 1888 آغاز شد- الهام گرفته است و رویدادهای یکی از انجمنهای
ادبی پاریس را در اواخر قرن نوزدهم توصیف می کند. اگرچه آناتول فرانس با
شیوه نگارش رمان احساسی و تحلیلی ناآشنا بود، با انتشار «زنبق سرخ»، در
ردیف «آلفونس دوده» و «گی دی موپاسان» قرار گرفت. «زنبق سرخ» در 1899 به
روی صحنه تئاتر رفت. «باغ اپیکور» (Le Jardin d’Epicure) (1894)، شامل
مقالههای کوتاهی در زمینه های گوناگون، زندگی و مرگ و شیوه دست یافتن به
خوشبختی و حفظ آن، یا تفسیرهای مختلف از رویدادهای جاری است که از بهترین
مقالههای آناتول فرانس به شمار میرود و بیانگر فلسفه و طرز فکر اوست. در
نظر آناتول فرانس، وجود هیچ چیز به خودش بستگی ندارد؛ به طور مثال،
نادانی از امور لازم عالم هستی است و اگر همه چیز را میدانستیم،
نمیتوانستیم زندگی را حتی برای یک ساعت تحمل کنیم. احساسی که زندگی را
برای ما شیرین یا دست کم قابل تحمل میکند، تنها زائیده دروغ و پندارهای
سست و ناپایدار است. این موضوع که زندگی یا خوب و یا بد است، حرفی بیمعنی
است و باید گفت که زندگی شامل امور خوب و بد، گوارا و ناگوار، پرجاذبه و
نفرتانگیز، شیرین و تلخ و خلاصه همه چیز است و حال که آداب و رسوم و
عادتهای زندگی، قرن به قرن تغییر مییابد، پس عقل ایجاب میکند که زندگی
را آنچنان که هست، بپذیریم.
آناتول فرانس در 1896 به عضویت آکادمی فرانسه در آمد و طی سالهای 1897
تا1901، رمان «تاریخ معاصر» L’Histoire contemporaine) ) را در چهار جلد
منتشر ساخت و با لحنی تلخ، از جامعه عصر خود انتقاد کرد. قهرمان کتاب،
شخصیتی است که در جامعه قرن نوزدهم همان وضعی را دارد که «آبه کوانیار» در
آغاز قرن هیجدهم داشته است. این کتاب از نظر عامه مردم، شاهکار آناتول
فرانس به شمار می رود. مجموعه داستان «کرنکبیل» (Crainquebille) (1903)،
متعلق به دورهای است که تحولی آشکار در هنر نویسندگی آناتول فرانس پدید
آمده است؛ به این معنا که او دست از بیایمانی و شکاکیت مذهبی کشیده و به
راهنمایی در نظام اجتماعی و عدالت و قوانین انسانی روی آورده است.
«کرنکبیل»، قهرمان داستان، فروشنده دورهگردی است که به اتهام دشنام دادن
به مأمور انتظامی به زندان میافتد و پس از رهایی از زندان، مورد تحقیر
مشتریان قرار میگیرد و همه آنان را از دست میدهد و به فقر و گرسنگی دچار
میشود و بار دوم که از روی عمد به مأمور دیگری دشنام میدهد تا به زندان
بیفتد و از مسکن و غذای رایگان برخوردار گردد، نیروهای انتظامی او را
سرزنش میکنند. این داستان به سبب هجو نیشدار و مستقیم بر ضد دستگاه عدالت،
موفقیت بسیار یافت و نمایشنامهای از آن ساخته شد که اولین بار در سال
1903 به روی صحنه رفت.
«جزیره پنگوئنها» ((L’lle des Pingouins (1908)، چشمانداز استعاری و
زنندهای از تاریخ فرانسه است. آناتول فرانس به تقلید از افسانههای قدیم
بروتانی، داستان عجیب «کشیش سن مائل» (Saint Mael) را نقل میکند که برای
هدایت کافران با وسیلهای ابتدایی از آبهای اقیانوس میگذرد و هر چند وقت
یکبار، به جزیرهای پا مینهد و پس از هدایت ساکنان آن، به جزیره دیگر می
رود. تا اینکه به جزیره پنگوئنها می رسد و مرغان زیبای جزیره را که دسته
دسته گرد هم آمده بودند، به جای مردمی باوقار و کوتاه قد و ساده در نظر
میگیرد و به ارشاد آنها میپردازد و انجیل را به آنان می آموزد. بدین
ترتیب، «قوم پنگوئن» به وجود میآید که استعارهای از مبدأ تاریخ فرانسه
است. آناتول فرانس، تاریخ این قوم را بتدریج پیش میبرد و آن را به جامعه
سرمایهداری، انقلاب اشتراکی، جدال مسلح، تمدنهای جدید و خطاهایی که عالم
بشریت تا ابد به ارتکاب آن محکوم است، میکشاند. تحقیق شیطنتآمیز تاریخی،
سبک پرشور و طبع شوخ نویسنده، از این اثر پرده نقاشی دلپذیری ساخته است
که در عین حال، اندیشههای تازه انقلابی آناتول فرانس و آمادگی او را برای
پذیرفتن انقلاب کمونیستی در 1917 آشکار میسازد.
رمان «خدایان تشنهاند» (Les Dieux ont soif) (1912)، از معروفترین آثار
آناتول فرانس به شمار میرود. تار و پود این اثر از انقلاب فرانسه ساخته
شده است که آناتول فرانس به خوبی آن را شناخته، از دید خاص خود به آن
نگریسته و برخی از نظریههای خود را درباره تاریخ و وضع بشر در آن گنجانده
است. این کتاب به دلیل مهارت آناتول فرانس در ساخت صحنهها و دقت در عمق
رویدادها و نفوذ به طرز فکر عصر حاضر، توجه به انعکاس اندیشهها و حوادث و
آداب و رسوم و محیط اجتماعی و همچنین نثر شیوای خود، پیروزی شگفتانگیزی
به دست آورد. از دیگر آثار مهم این دوره، «عصیان فرشتگان» (La Revolte
des Anges) (1914) است؛ کتابی اساطیری که آناتول فرانس در آن، بار دیگر به
طور گسترده، نظر خود را درباره مذهب، زندگی، عقل و هوش ارائه داده است.
جهت گیری ضد کاتولیک آناتول فرانس در این اثر به بالاترین حد گستاخی رسیده
است. او هرگز تا این حد در حمله به مذهب کاتولیک، شدت و خشونت نشان نداده
و لحن تمسخرآمیز به کار نبرده است. از آثار سیاسی و اجتماعی آناتول
فرانس، می توان به موارد زیر اشاره نمود :
«بر سنگ سفید» ((Sur la Pierre blanche (1905)، «نظریههای اجتماعی»
(Opinions socials) (1902)، «به سوی زمانهای بهتر» (Vers les temps
meilleurs) (1909).
آناتول فرانس نویسنده با هوشی بود که با ذهنی قاطع، ادراکی قوی و استعدادی
عمیق در طنزگویی و از سوی دیگر، با فرهنگی شگفتانگیز و قلبی حساس در
برابر بیعدالتیها، فارغ از هرگونه جریان زیبائیشناسی عصر خود، قالب
خاصی از نثر و نظم زبان فرانسه را به وجود آورد و درصدد حفظ قواعد انشا و
دستور زبان و شیوه نگارش قرن هیجدهم بود. آناتول فرانس، «سلطان نثر»
خوانده شده است. در نثر او هر کلمه همچون نگینی بر جای خود نشسته است.
هجوپردازی او در میان گرمی شاعرانه و عشق به زیبایی کلام، لطف خاص مییابد
و طنزها و انتقاد های او به دلیل محبت و دلسوزی برای عالم بشریت، دلپذیر
میگردد. آناتول فرانس در سال 1921 به دریافت جایزه ادبی نوبل نایل آمد.
برگرفته از :
«آلفرد دوموسه» در سال 1810 میلادی، در شهر پاریس متولد شد.
وی در آغاز جوانی به تحصیل علم پزشکی، حقوق و نقاشی پرداخت، اما سرشت او
با هیچ یک از آنها سازگار نبود و سرانجام شاعری را پیشه کرد. در هجده
سالگی به «انجمن ادبی پیروان سبک رمانتیسم» که «ویکتور هوگو»، «آلفرد دو
وین یی»، «سنت بوو» و چند تن دیگر از شاعران و نویسندگان جوان رمانتیک عضو
آن بودند، پیوست، ولی بعد از مدتی آن را ترک کرد. نخستین اثر منظوم او با
عنوان «حکایت های اسپانیا و ایتالیا» در سال 1830 انتشار یافت. وی در
همان سال، منظومه های «افکار نهایی رافائل» و «آمال بیهوده» و همچنین
نمایشنامه «شب ونیزی» را نوشت و دو سال پس از آن، منظومه «نمایش در یک
صندلی راحت» را منتشر کرد.
دوموسه در سال 1833، منظومه «رولا» را نوشت و در پایان همان سال به «مادام
ژرژساند»، نویسنده نامی فرانسه، دل بست و با او به ایتالیا سفر کرد، اما
عشق آن دو دیری نپایید و با ناکامی و اندوه و رنج روبرو شد.
از آثار مهم و منظوم آلفرد دوموسه طی سال های 1835 تا 1841، می توان به
منظومه هایی از جمله «نامه ای به لامارتین» و «امید به خداوند» و به ویژه
قطعات «شبها» و منظومه «یادگار» اشاره کرد. نمایشنامه های «فانتازیو»،
«عشق را نباید به شوخی گرفت»، «شمعدان» و «برای هیچ چیز نباید قسم خورد»،
از دیگر آثار معروف اوست. مهمترین اثر منظوم موسه، قطعات شبهاست که در لطف
و تأثیر و دل انگیزی با بهترین اشعار «لامارتین» برابر است. او بعد از
لامارتین، مشهورترین شاعر قرن 19 فرانسه است. موسه در دوم ماه مه سال 1875
و در سن چهل و هفت سالگی درگذشت و در گورستان «پرلاشز» پاریس به خاک سپرده
شد.
برخی از مهمترین آثار وی عبارتند از :
فانتازیو، شبها، رولا، کودک امروزی، هوسهای ماریان، آندره آول سارتو،
شمعدان، عشق را نباید به شوخی گرفت، نامونا، قصه های اسپانیا و ایتالیا،
اعتراف یک کودک قرن، خاطرات، مجموعه اشعار، مرد خای، نوولها، بلوط های
آتشین، شبهای ونیزی، پیاله و لب، آندره آسارتو، حماقتهای ماریان، در عشق
لغزش نیست، باربرین، دمدمی مزاج، کت سبز، لوئیسون، شما نمی توانید درباره
همه چیز فکر کنید، کارموزین، کمدی تاین، الاغ و نهر آب، شب ماه مه، شب
دسامبر، شب ماه اوت، شب اکتبر، آنچه دختران جوان خواب می بینند، در هم
باید باز باشد و هم بسته، لورنتزاچو، یادگار، جام و لبها، یک مرغ سفید،
آمال بیهوده، یک صندلی راحت، افکار نهایی رافائل، نامه ای به لامارتین و
برای هیچ چیز نباید قسم خورد.
برگرفته از :