داستانی زیبا و خواندنی از ماجرای دختر فراری که یک شب قبل یک طلبه ماند!!
شب هنگام محمد باقر – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.
داستانی زیبا و خواندنی از ماجرای دختر فراری که یک شب قبل یک طلبه ماند!!
شب هنگام محمد باقر – طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.