منتظران حضرت مهدی علیه السلام


واژه «جهاد»  از ریشه «جهد»گرفته شده که به معنای کوشش آمده است.
واژه جهاد مفهومی وسیع تر از «قتال» دارد و مصداق آن منحصر در مبارزة نظامی نیست. «قتال» مصداقش تنها مبارزه و رویارویی نظامی است. که فقط با جان تحقق می یابد.  اما جهاد هم می تواند با جان و هم با مال و هم با امور دیگر باشد. «اَلّذینَ آمَنوُا وَ هَاجَروُا وَ جَاهَدوا فِی سَبیلِ اللهِ بِأَموَالِهِم وَأَنفُسهم …»1 ؛ کسانی که ایمان آورده اند و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند.

اما واژه «مجاهده» چون نظیر قتال از باب مفاعله است، در جایی به کار می رود که انسانی دیگر، یا گروهی در مقابل گروه دیگر تلاش و کوشش نمایند، زحمت بکشند و نیرو و انرژی صرف کنند؛ یعنی صحنه ای است که دو یا چند نفر در مقابل هم و بر ضد یکدیگر فعالیت می کنند.

اما اگر انسان به تنهایی و بدون آن که به دیگران کاری داشته باشد، تلاش کند و صرف نیرو نماید، چه در راه علم و چه در راه عمل، نام این کار «اجتهاد» است. اجتهاد مصطلح نیز که ما در باب مسائل فقهی داریم و در آن جا واژه «مجتهد» را به کار می بریم، در واقع کاربرد این اصطلاح در بعد تلاش علمی است. البته در فقه اهل تسنن بحث اجتهاد به رأی نیز مطرح است.
اما اگر مجاهده در میدان نظامی به کار برده شود،  در این صورت معنای آن با قتال مساوی خواهد بود.
ولی هنگامی که جهاد با نفس مطرح می شود نوعی دوگانگی و رویارویی بین عقل و نفس یا خدا و نفس در نظر گرفته می شود. «اَعدی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتِی مِن جَنبک» دشمن ترین دشمن تو نفس تو است که در بین دو چهلوی تو قرار دارد. توجه باشد که درجهاد اصغر نبرد با دشمن بیرونی است ولی در جهاد اکبر نبرد با دشمن درونی است.

جهاد و مراتب آن

 جهاد در قرآن گاه با مال و گاه با جان مطرح شده است.  «یا ایها الذین امنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم. تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون»2  نکته تفسیری این است که در تمامی مواردی که کلماتی از ریشه جهاد در قرآن به کار رفته و بحث جهاد با مال و جان مطرح شده  همیشه  بذل مال بر جان و  (انفس) مقدم داشته شده است.3

گذشته از این که تدارک عقبه جنگ با مال تأمین می شود. اما این روزها جهاد اقتصادی به شکل دیگری مطرح شده که دیگر آن در حد یک برخورد تاکتیکی نیست بلکه به عنوان یک راه برد استراتژیک به حساب می آید. از این جهت است که  می فرماید: «انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل الله.»4 سبک بار و گران بار، بسیج شوید و با مال و جان در راه خدا جهاد کنید!  در چنین موقعیت است که باید فقرا شکیبائی کرده، ثروتمندان فقیر نوازی کنند، و دولت اسلامی با برخوردی جدی دنبال حل مشکلات اقتصادی باشد.

از همه گذشته امروزه فضای باز هسته ای نیز دیگر مشکل جهانیان امروز ما است.
امام علی (علیه السلام) خود راه و مسیر را به جانب عرصه و ساحت دیگری باز فرموده و آن جهاد به زبان است. آن بزرگ فرمود: «والله الله فی الجهاد بأموالکم و انفسکم و السنتکم فی سبیل الله،»5  و  خدا را خدا را در مورد جهاد در راه خدا با دارایی و جان ها و زبان ها یتان در راه خدا در نظر داشته باشید. این جا اشاره به جهاد در برابر تهاجم فرهنگی است که دشمن سعی بر زدودن باورها و  ارزش های پاک اسلامی دینی ما کرده تا که روح و روان و ذهن جوانان ما را آشفته و مملو از تزریقات بیمارگونه خویش کند. پیش از این ها در دوره های گذشته نیز این سبک حملات بر جامعه اسلامی معمول بوده لیکن امروزه مسئله را سخت پیچیده تر، و وسیع تر از گذشته کرده اند.

تهاجم و شبیخون فرهنگی، امروزه از تهاجم و شبیخون نظامی اقتصادی کاربردی بیشتر و مؤثرتر دارد. ترویج و نشر شبهات، تضعیف ایمان، القاء وسوسه انگیز شایعه ها، از جمله ابزارهای به کار گرفته شده در این طرح است.  به واقع آن ایمان مردم بود که بر دشمنان کمر بسته غالب آمد. جوانان برای رسیدن به فوز شهادت چه گریه ها که نکردند و چه سر و دست ها که نشکستند!  بخش مهم آن نهضت فرهنگی را قلم و بیان حضرت امام (سلام الله علیه) خود عهده دار شده بود. او با تمام دارائی و جان و ایمان مرد و زن این مرز و بوم و فراتر از آن  سخن می گفت. سخنش از دل برآمده و لاجرم بر دل ها می نشست. البته قلم ها و قدم های دیگران نیز که شاگردان آن رادمرد بزرگ بودند  جای قدردانی و قدرشناسی دارد.

جهاد فرهنگی

جهاد فرهنگی جهاد در برابر دشمنانی است که باورها و ارزش های ما را هدف گرفته اند و در این راستا از روش ها و تاکتیک های شیطانی مختلفی استفاده می¬کنند که از جمله آن ها القاء شبهات برای ایجاد تزلزل فکری –  عقیدتی است. نکته این جا است که شبهات اصول پایه ای افکار انسانی را هدف می گیرد که جمله ای از آن از قرار زیر است:

همه چیز مشکوک

از جمله شبهاتی که القا می شود یکی این است که اصولا پیدایش یقین برای بشر محال است؛ به راستی اگر پیدایش یقین محال و همه چیز برای انسان مشکوک باشد، آیا باز هم می توان روحیه شهادت طلبی و شوق لقای الهی را در افراد انتظار داشت؟
بی حساب نیست که در اولین صفحه قرآن، از نفی هر گونه شک و تردید نسبت به قرآن، و یقین، آن هم یقین به امر غیبی و جهان نادیده سخن به میان آمده است:
«ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین، الذین یؤمنون بالغیب…»  این کتابی است که در آن هیچ تردیدی نیست و مایه هدایت تقواپیشگان است؛ آنان که به غیبت ایمان می آورند…

دین و قرائت های مختلف

از جمله این فعالیت ها، ترویج نظریاتی است که اساس دین و ایمان و مسائل اسلامی را متزلزل می سازد. قرائت های مختلف از دین و قبض و بسط تئوریک شریعت، برداشت هایی که ما و شما تا به حال از کتاب و سنت و منابع اسلامی داشته ایم تابع شرایط و ذهنیت هایی خاص بوده و اکنون با تغییر آن شرایط و ذهنیت ها دیگر نمی توان برداشت های سابق را پذیرفت و باید برداشت ها و قرائت های نو و تازه ای از دین و قرآن و سنت را حاکم کنیم و بپذیریم. اصولا برداشت از دین آزاد است و هر کس حق دارد برداشت خود را از دین داشته باشد و نمی توان و نباید حق فهم دین و تبیین احکام و تفسیر قرآن و احادیث را به فقها و مجتهدان منحصر دانست. نتیجه چنین تفکری این خواهد بود که هر روز، هر کسی هر چه از دین برداشت کرده و هر چه فهمید دینش همان باشد و واقعیتی فراتر از نیست.

پاسخ این که در زندگی مسائل مختلفی باعث شده تغییرات متعددی در مسائل و احکام فقهی پیدا شود و هیچ کس منکر چنین چیزی نیست. سخن در کلیت و تعمیم این تغییر است. از نظر منطقی، با ذکر چند مصداق و شاهد جزئی، نمی توان حکم کلی و عمومی داد و آن را صادر کرد.

بحث تغییر و تحول و به عبارت دقیق تر، امکان تغییر و تحول تنها در دایره ظنیات دین و فقه مطرح است و قطعیات آن ها را شامل نمی شود. اگر اصرار و تأکید کردید که هیچ معرفتی ثابت نیست و هر معرفتی در معرض تغییر است. پس بر مبنای این نظریه خود این قاعده نیز باید رد شود.

مرکب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است

گو این که واژه جهاد بیش از هرچه جهاد مسلحانه را به ذهن متبادر می سازد، لیکن آن چه در این فراز از بحث قابل تأمل است این است که جهاد دارای مراتب و انواعی است که می توان گفت جهاد به سه نوع است که ابتدا جهاد با مال، سپس جهاد با جان و در نهایت جهاد با زبان آمده است . شاید وجه این ترتیب این باشد که اگر فقط با بذل مال خطر دشمن دفع می شود جانتان را به خطر نیندازد. اما اگر مبارزه با مال کارساز نبود آن گاه باید سلاح بردارید و آماده جان فشانی شوید و به جهاد با جان اقدام کنید. با این همه، ممکن است در میدان ها و شرایطی، نه مال و نه جان کارآیی نداشته باشد و خطر دشمن را دفع نکند و لازم باشد که با زبان و قلم وارد عرصه شوید و از دین و اسلام دفاع کنید. از همین جا می توان پی برد که چرا ائمه اطهار (علیهم السلام) فرموده اند: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» مرکب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است.

—————–

پی نوشت ها:

1. سوره مبارکه توبه، آیه شریفه 20.
2.  سوره مبارکه صف، آیه شریفه 10-11.
3. محمد تقی مصباح، پیام مولا؛ از بستر شهادت، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1385، ص 243.
4. سوره مبارکه توبه، آیه شریفه 41.
5. امام علی، نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 47.
6. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 2 و 3.

حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی

پایگاه فرهنگی هنری تکناز

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی