منتظران حضرت مهدی علیه السلام


حکمت 302نیاز انسان به دعا(معنوى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَا الْمُبْتَلَى الَّذِى قَدِ اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ بِأَحْوَجَ إِلَى الدُّعَاءِ الَّذِى لَا یَأْمَنُ الْبَلَاءَ .

و درود خدا بر او ، فرمود: آن کس که به شدت گرفتار دردى است نیازش به دعا بیشتر از تندرستى است که از بلا در امان است نمى باشد.


حکمت 303ارزش دنیا دوستى(اخلاقى، تربیتى)

وَ قَالَ [علیه السلام] النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: مردم فرزندان دنیا هستند و هیچ کس را بر دوستى مادرش نمى توان سرزنش کرد.


حکمت 304ضرورت پاسخ دادن به درخواست ها(اخلاقى، اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ .

و درود خدا بر او ، فرمود: نیازمندى که به تو روى آورده فرستادة خداست ، کسى که از یارى او دریغ کند، از خدا دریغ کرده، و آن کس که به او بخشش کند، به خدا بخشیده است.


حکمت 305غیرتمندى و ترک زنا(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ .

و درود خدا بر او ، فرمود: غیرتمند هرگز زنا نمى کند.


حکمت 306نگهدارندگى أجل(اعتقادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] کَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً .

و درود خدا بر او ، فرمود: اجل ، نگهبان خوبى است (43).


حکمت 307مشکل مال غارت شده(اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] یَنَامُ الرَّجُلُ عَلَى الثُّکْلِ وَ لَا یَنَامُ عَلَى الْحَرَبِ .
قال الرضى و معنى ذلک أنه یصبر على قتل الأولاد و لا یصبر على سلب الأموال .

و درود خدا بر او ، فرمود: آدم داغدار مى خوابد، اما کسى که مالش غارت شده نمى خوابد.
مى گویم: (معناى سخن امام، این است که انسان بر کشته شدن فرزندان بردبارى مى کند اما در غارت ربوده شدن اموال بردبار نیست).


حکمت 308ره آورد دوستى پدران(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَوَدَّةُ الْآبَاءِ قَرَابَةٌ بَیْنَ الْأَبْنَاءِ وَ الْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: دوستى میان پدران ، سبب خویشاوندى فرزندان است. خویشاوندى به دوستى نیازمندتر است از دوستى به خویشاوندی.


حکمت 309ارزش گمان مؤمن(اخلاقى، معنوى)

وَ قَالَ [علیه السلام] اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ .

و درود خدا بر او ، فرمود: از گمان مؤمنان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.


حکمت 310ضرورت اطمینان به وعده هاى الهی (اعتقادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَصْدُقُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَکُونَ بِمَا فِى یَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِى یَدِهِ .

و درود خدا بر او، فرمود: ایمان بنده اى درست نباشد جز آن که اعتماد او به آنچه در دست خداست بیشتر از آن باشد که در دست اوست.


حکمت 311نفرین امام [علیه السلام](اعتقادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِأَنَسِ بْنِ مَالِکٍ وَ قَدْ کَانَ بَعَثَهُ إِلَى طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ لَمَّا جَاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ یُذَکِّرُهُمَا شَیْئاً مِمَّا سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِى مَعْنَاهُمَا فَلَوَى عَنْ ذَلِکَ فَرَجَعَ إِلَیْهِ فَقَالَ إِنِّى أُنْسِیتُ ذَلِکَ الْأَمْرَ فَقَالَ ع إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فَضَرَبَکَ اللَّهُ بِهَا بَیْضَاءَ لَامِعَةً لَا تُوَارِیهَا الْعِمَامَةُ .
قال الرضى یعنى البرص فأصاب أنسا هذا الداء فیما بعد فى وجهه فکان لا یرى إلا مبرقعا .

و درود خدا بر او، فرمود: (چون به شهر بصره رسید خواست انس بن مالک را به سو طلحه و زبیر بفرستد تا آنچه از پیامبر (ص) دربارة آنان شنیده ، یادشان آورد، أنس ، سرباز زد و گفت من آن سخن پیامبر (ص) را فراموش کردم، فرمود) (44) 
اگر دروغ مى گویى خداوند تو را به بیمارى بُرُص (سفیدى روشن) دچار کند که عمامه آن را نپوشاند، (پس از نفرین امام ، أنس به بیمار برص در سر و صورت دچار شد ، که همواره نقاب مى زد).


حکمت 312روانشناسى عبادات(علمى، عبادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.

و درود خدا بر او ، فرمود: دل ها را روى آوردن و نشاط ، و پْشت کردن و فرارى است؛ پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات وا دارید ، و آنگاه که پْشت کرده بى نشاط است، به انجام واجبات قناعت کنید.


حکمت 313جامعیت قرآن (علمى)

وَ قَالَ [علیه السلام] وَ فِى الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ .

و درود خدا بر او ، فرمود: در قرآن اخبار گذشتگاه ، و آیندگان ، و احکام مورد نیاز زندگى تان وجود دارد.


حکمت 314روش برخورد با متجاوز (اخلاقى، سیاسى)

وَ قَالَ [علیه السلام] رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ .

و درود خدا بر او ، فرمود: سنگ را از همان جایى که دشمن پرت کرده ، باز گردانید ، که شر را جز شر پاسخى نیست.


حکمت 315روش نویسندگى(علمى، هنرى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِکَاتِبِهِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى رَافِعٍ أَلِقْ دَوَاتَکَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ وَ فَرِّجْ بَیْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَیْنَ الْحُرُوفِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (به نویسندة خود عبیدالله بن ابى رافع دستور داد)
در دوات، لیقه بینداز ، نوک قلم را بلند بگیر، میان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزدیک به یکدیگر بنویس ، که این شیوه براى زیبایى خط بهتر است.


حکمت 316پیشواى مؤمنان و تبهکاران(اعتقادى،اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّارِ 
قال الرضى و معنى ذلک أن المؤمنین یتبعوننى و الفجار یتبعون المال کما تتبع النحل یعسوبها و هو رئیسها .

و درود خدا بر او ، فرمود: من پیشواى مؤمنان ، و مال ، پیشواى تبهکاران است.
مى گویم: (معناى سخن امام ، این است که مؤمنان از من پیروى مى کنند و بدکاران پیرو مال مى باشند آنگونه که زنبورانِ عسل از رئیس خود اطاعت مى کنند)


حکمت 317اختلاف مسلمین و انحراف یهودیان(اعتقادى، سیاسى)

وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ الْیَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِیَّکُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ فَقَالَ [علیه السلام] لَهُ إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِیهِ وَ لَکِنَّکُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُکُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِیِّکُمْ اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (شخصى یهودى ، به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، درباره اش اختلاف کردید، امام فرمود:)
ما دربارة آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او ؛ اما شما یهودیان ، هنوز پاى شما پس از نجات از دریاى نیل خشک نشده بود که به پیامبرتان گفتید:" براى ما خدایى بساز، چنانکه بت پرستان خدایى دارند!" و پیامبر شما گفت: "شما مردمى نادانید".


حکمت 318قاطعیت در مبارزات(سیاسى، نظامى)

وَ قِیلَ لَهُ بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ فَقَالَ [علیه السلام] مَا لَقِیتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِى عَلَى نَفْسِهِ .
قال الرضى یومئ بذلک إلى تمکن هیبته فى القلوب .

و درود خدا بر او ، فرمود: (از امام پرسیدند: با کدام نیرو بر حریفان خود پیروز شدی؟ فرمود)
کسى را ندیدم جز آن که مرا در شکست خود یارى مى داد!.
مى گویم: (امام به این نکته اشاره کرد که هیبت و ترس مولایمان در دلها جاى مى گرفت).


حکمت 319ره آورد شوم تهیدستى(اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ یَا بُنَیَّ إِنِّى أَخَافُ عَلَیْکَ الْفَقْرَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِیَةٌ لِلْمَقْتِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (به پسرش محمد حنفیه سفارش کرد) اى فرزند! من از تهیدستى بر تو هراسناکم ، از فقر به خدا پناه ببر ، که همانا فقر ، دین انسان را ناقص ، و عقل را سرگردان ، و عامل دشمنى (45) است.


حکمت 320روش صحیح پرستیدن (علمى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِیهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ شَبِیهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (شخصى مسئلة پیچیده اى سؤال کرد، فرمود: ) براى فهمیدن بپرس ، به براى آزار دادن ؛ که نادان آموزش گیرنده، همانند داناست، و همانا داناى بى انصاف چون نادان بهانه جو است!.


حکمت 321قاطعیت رهبرى در مشورت(سیاسى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ وَ قَدْ أَشَارَ إِلَیْهِ فِى شَیْ‏ءٍ لَمْ یُوَافِقْ رَأْیَهُ لَکَ أَنْ تُشِیرَ عَلَیَّ وَ أَرَى فَإِنْ عَصَیْتُکَ فَأَطِعْنِى .

و درود خدا بر او ، فرمود: (عبدالله بن عباس در مسئله اى نظر داد که امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است که رأى خود را به من بگویى، و من باى پیرامون آن بیندیشم ، آنگاه اگر خلاقى نظر تو فرمان دادم باید اطاعت کنی! (46)


حکمت 322ضرورت تقویت روحیة مردم پس از جنگ(سیاسى، اجتماعى)

وَ رُوِیَ أَنَّهُ [علیه السلام] لَمَّا وَرَدَ الْکُوفَةَ قَادِماً مِنْ صِفِّینَ مَرَّ بِالشِّبَامِیِّینَ فَسَمِعَ بُکَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّینَ وَ خَرَجَ إِلَیْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِیلَ الشِّبَامِیِّ وَ کَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ فَقَالَ [علیه السلام] لَهُ أَ تَغْلِبُکُمْ نِسَاؤُکُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِینِ وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ یَمْشِى مَعَهُ وَ هُوَ [علیه السلام] رَاکِبٌ فَقَالَ [علیه السلام] ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْیَ مِثْلِکَ مَعَ مِثْلِى فِتْنَةٌ لِلْوَالِى وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (وقتى امام از جنگ صفین باز مى گشت، به محله شبامیان (47) رسید، او از گریه زنان بر کشتگان جنگ را شنید، ناگاه حرب بن شُرحبیل شبامى، بزرگ قبیلة شبامیان خدمت امام رسید به او فرمود)
آیا آن گونه که مى شنوم ، زنان شما بر شما چیره شده اند؟ چرا آنان را از گریه و زارى باز نمى دارید؟ (حرب پیاده و امام سوار بر اسب مى رفتند ، به او فرمود) باز گرد، که پیاده رفتن رییس قبیله اى چون تو پشت سر من ، موجب انحراف زمامدار و زبون مؤمن است.


حکمت 323علل انحراف خوارج(سیاسى، اعتقادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى الْخَوَارِجِ یَوْمَ النَّهْرَوَانِ بُؤْساً لَکُمْ لَقَدْ ضَرَّکُمْ مَنْ غَرَّکُمْ فَقِیلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ الشَّیْطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْأَنْفُسُ الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِیِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِى وَ وَعَدَتْهُمُ الْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النَّارَ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (در جنگ نهروان هنگامى که از کنار کشتگان خوارج مى گذشت فرمود) واى به حال شما! آن که شما را فریب داد به شما زیان رساند. پرسیدند چه کسى آنان را فریفت، اى امیر المؤمنین [علیه السلام]، در جواب فرمود: شیطان گمراه کننده، و نفسى که به بدى فرمان مى دهد ، آنان را به آرزوها مغرور ساخت ، و راه گناه را بر ایشان آماده کرد، و به آنان وعدة پیروزى داد ، و سر انجام به آتش جهنم گرفتارشان کرد.


حکمت 324خدا ترس در خلوتگاهها (اخلاقى، اعتقادى، تربیتى)

وَ قَالَ [علیه السلام] اتَّقُوا مَعَاصِیَ اللَّهِ فِى الْخَلَوَاتِ فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاکِمُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: از نافرمانى خدا در خلوت ها بپرهیزید، زیرا همان که گواه است، داورى مى کند.


حکمت 325اندوه عزاى محمد بن ابى بکر(سیاسى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لَمَّا بَلَغَهُ قَتْلُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِى بَکْرٍ .
إِنَّ حُزْنَنَا عَلَیْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِیضاً وَ نَقَصْنَا حَبِیباً .

و درود خدا بر او ، فرمود: (آنگاه که خبر کشته شدن محمد بن ابى بکر را به او دادند فرمود) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شامیان است، جز آن که از آن یک دشمن ، و از ما یک دوست کم شد.


حکمت 326مهلت پذیرش توبه(معنوى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الْعُمُرُ الَّذِى أَعْذَرَ اللَّهُ فِیهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ سِتُّونَ سَنَةً .

و درود خدا بر او ، فرمود: عمرى که خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذیرد شصت سال است.


حکمت 327پیروزیهاى دروغین(سیاسى، اخلاقى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَا ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الْإِثْمُ بِهِ وَ الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ .

و درود خدا بر او ، فرمود: پیروز نشد آن کس که گناه بر او چیرگى یافت، و آن کس که با بدى پیروز شد شکست خورده است.


حکمت 328وظیفة سرمایه داران(اقتصادى،اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِى أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ .

و درود خدا بر او ، فرمود: همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمایه داران قرار داده است، پس فقیرى گرسنه نمى ماند جز به کامیابى توانگران ، و خداوند از آنان دربارة گرسنگى گرسنگان خواهد پرسید.


حکمت 329بى نیازى از عذر خواهى(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: بى نیازى از عذر خواهى، گرامى تر از عذر راستین است.


حکمت 330مسؤلیت نعمت ها(اعتقادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] أَقَلُّ مَا یَلْزَمُکُمْ لِلَّهِ أَلَّا تَسْتَعِینُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِیهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: حق خدا بر عهدة شما اینکه از نعمت هاى الهى د رگناهان یارى نگیرید.


حکمت 331ارزش اطاعت و بندگى(عبادى، اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِیمَةَ الْأَکْیَاسِ عِنْدَ تَفْرِیطِ الْعَجَزَةِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: خداى سبحان طاعت را غنیمت زیرکان قرار داد آنگاه که مردم ناتوان ، کوتاهى کنند.


حکمت 332مسؤلیت رهبری (سیاسى)

وَ قَالَ [علیه السلام] السُّلْطَانُ وَزَعَةُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: حاکم اسلامى ، پاسبان خدا در زمین اوست.


حکمت 333روانشناسى مؤمن(علمى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] فِى صِفَةِ الْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِى وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَیْ‏ءٍ نَفْساً یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ وَ یَشْنَأُ السُّمْعَةَ طَوِیلٌ غَمُّهُ بَعِیدٌ هَمُّهُ کَثِیرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَکُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ ضَنِینٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ الْخَلِیقَةِ لَیِّنُ الْعَرِیکَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (در توصیف مؤمن فرمود) شادى مؤمن در چهرة او ، و اندوه وى در دلش پنهان است، سینه اش از هر چیزى فراخ تر ، و نفس او از هر چیزى خوارتر است. برترى جویى را زشت ، و ریاکارى را دشمن مى شمارد، اندوه او طولانى ، و همت او بلند است، سکوتش فراوان ، و وقت او با کار گرفته است، شکر گزار و شکیبا و ژرف اندیش است. از کسى در خواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دیندارى از بنده خوارتر است.


حکمت 334یاد مرگ و آرزوها(اخلاقى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الْأَجَلَ وَ مَصِیرَهُ لَأَبْغَضَ الْأَمَلَ وَ غُرُورَهُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: اگر بندة خدا اجل و پایان کارش را مى دید، با آرزو و فریب آن دشمنى مى ورزید.


حکمت 335آفات اموال (اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِکُلِّ امْرِئٍ فِى مَالِهِ شَرِیکَانِ الْوَارِثُ وَ الْحَوَادِثُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: براى هر کسى در مال او دو شریک است: وارث و حوادث.


حکمت 336مسؤلیت وعده دادن(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى یَعِدَ .

و درود خدا بر او ، فرمود: کسى که چیزى از او خواسته اند تا وعده نداده آزاد است.


حکمت 337ضرورت عمل گرایى(اخلاقى، تربیتى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الدَّاعِى بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِى بِلَا وَتَرٍ .

و درود خدا بر او ، فرمود: دعوت کنندة بى عمل، چون تیر انداز بدون کمان است.


حکمت 338اقسام علم (علمى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا یَنْفَعُ الْمَسْمُوعُ إِذَا لَمْ یَکُنِ الْمَطْبُوعُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: علم دو گونه است: علم فطرى و علم اکتسابی؛ اگر هماهنگ با علم فطری(48) نباشد سودمند نخواهد بود.


حکمت 339قدرت و حاکمیت اندیشه(سیاسى)

وَ قَالَ [علیه السلام] صَوَابُ الرَّأْیِ بِالدُّوَلِ یُقْبِلُ بِإِقْبَالِهَا وَ یَذْهَبُ بِذَهَابِهَا .

و درود خدا بر او ، فرمود: استوارى رأى با کسى است که قدرت و دارایى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت کردن آن روى بر تابد.


حکمت 340ارزش پاکدامنى و شکر گزارى (اخلاقى، سیاسى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ وَ الشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى .

و دورد خدا بر او ، فرمود: پاکدامنى زیور تهیدستى ، و شکر گزارى زیور بى نیازى (ثروتمندى) است.


حکمت 341روز دردناک ظالم(سیاسى)

وَ قَالَ [علیه السلام] یَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: روز انتقام گرفتن از ظالم سخت تر از ستمکارى بر مظلوم است.


حکمت 342راه بى نیازى(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الْغِنَى الْأَکْبَرُ الْیَأْسُ عَمَّا فِى أَیْدِى النَّاسِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: برترین بى نیازى و دارایى، نومیدى است از آنچه در دست مردم است.


حکمت 343شناخت مردم و ضد ارزش ها(سیاسى، علمى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الْأَقَاوِیلُ مَحْفُوظَةٌ وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ وَ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ وَ مُجِیبُهُمْ مُتَکَلِّفٌ یَکَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْیاً یَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْیِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ وَ یَکَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنْکَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِیلُهُ الْکَلِمَةُ الْوَاحِدَةُ .

و درود خدا بر او، فرمود: گفتارها نگهدارى مى شود، و نهان ها آشکار، و هر کسى در گرو اعمال خویش است، و مردم گرفتار کمبودها و آفت هایند جز آن را که خدا نگهدارد؛ در خواست کنندگانش مردم آزار، و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند ، و آن کس که در اندیشه از همه برتر است با اندک خشنودى یا خشمى از رأى خود باز مى گردد. و آن کس که از همه استوار تر است از نیک نگاهى ناراحت شود یا کلمه او را دگرگون سازد.


حکمت 344ضرورت توجه به فنا پذیرى دنیا(اخلاقى، اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَعَاشِرَ النَّاسِ اتَّقُوا اللَّهَ فَکَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا یَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لَا یَسْکُنُهُ وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ یَتْرُکُهُ وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً قَدْ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ .(49)

و درود خدا بر او ، فرمود: اى مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندى که به آروزى خود نرسید، و سازندة ساختمانى که در آن مسکن نکرد، و گردآورنده اى که زود آنچه را گرد آورده ، رها خواهد کرد شاید که از راه باطل گرد آورده و یا حق دیگران را بازداشته ، و با حرام به هم آمیخته ، که گناهش بر گردن اوست، و با سنگینى بار گناه در مى گذرد، و با پشیمانى و حسرت به نزد خدا مى رود که:
"در دنیا و آخرت زیان کرده و این است زیانکارى آشکار"


حکمت 345یکى از راه هاى پاک ماندن(معنوى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِى .

و درود خدا بر او ، فرمود: دست نیافتن به گناه نوعى عصمت است.


حکمت 346مشکلات در خواست کردن(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَاءُ وَجْهِکَ جَامِدٌ یُقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: آبروى تو چون یخى جامد است که در خواست آن را قطره قطره آب مى کند، پس بنگر که آن را نزد چه کسى فرو مى ریزی؟.


حکمت 347جایگاه ستایش(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصِیرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ .

و درود خدا بر او ، فرمود: ستودن بیش از آنچه که سزاوار است نوعى چاپلوسى ، و کمتر از آن ، درماندگى یا حسادت است.


حکمت 348سخت ترین گناه(اخلاقى)

وَ قَالَ [علیه السلام] أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: سخت ترین گناه ، آن که گناهکار آن را کوچک بشمارد.


حکمت 349الگوى انسان کامل(اخلاقى، معنوى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ نَظَرَ فِى عَیْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ وَ مَنْ رَضِیَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ وَ مَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْیِ قُتِلَ بِهِ وَ مَنْ کَابَدَ الْأُمُورَ عَطِبَ وَ مَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ وَ مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ وَ مَنْ کَثُرَ کَلَامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ کَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَیَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ وَ مَنْ نَظَرَ فِى عُیُوبِ النَّاسِ فَأَنْکَرَهَا ثُمَّ رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِکَ الْأَحْمَقُ بِعَیْنِهِ وَ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ وَ مَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلَامُهُ إِلَّا فِیمَا یَعْنِیهِ.

و درود خدا بر او ، فرمود: آن کس که در عیب خود بنگرد از عیب جویى دیگران باز ماند، و کسى که به روزى خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگین نباشد، و کسى که شمشیر ستم بر کشد با آن کشته شود و آن کس که در کارها خود را به رنج اندازد خود را هلاک سازد ، و هر کس خود را در گردابهاى بلا افکند عرق گردد، و هر کس به جاهاى بدنام قدم گذاشت متهم گردید.
و کسى که زیاد سخن مى گوید: زیاد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم وحیاء او اندک است ، و آن که شرم او اندک ، پرهیزکارى او نیز اندک خواهد بود، و کسى که پرهیزکارى او اندک است دلش مرده، و ان که دلش مرده باشد، در آتش جهنم سقوط خواهد کرد. و آن کس که زشتى هاى مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتى ها را مرتکب شود، پس او احمق واقعى است. قناعت ، مالى است که پایان نیابد، و آن کس که فراوان به یاد مرگ باشد در دنیا به اندک چیزى خشنود است، و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب مى آید جز به ضرورت سخن نگوید.


حکمت 350روانشناسى مردان ستمکار(سیاسى، اجتماعى،اخلاقى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِلظَّالِمِ مِنَ الرِّجَالِ ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ یَظْلِمُ مَنْ فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ وَ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ وَ یُظَاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةَ .

و درود خدا بر او ، فرمود: مردم ستمکار را سه نشان است: با سرکشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زیر دستان خود با زور و چیرگى ستم مى کند، و ستمکاران را یارى مى دهد.


حکمت 351امیدوارى در سختى ها(معنوى)

وَ قَالَ [علیه السلام] عِنْدَ تَنَاهِى الشِّدَّةِ تَکُونُ الْفَرْجَةُ وَ عِنْدَ تَضَایُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ یَکُونُ الرَّخَاءُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: چون سختى ها به نهایت رسد، گشایش پدید آید، و آن هنگام که حلقه هاى بلا تنگ گردد آسایش فرا رسد.


حکمت 352اعتدال در پرداخت به امور خانواده(اخلاقى،اجتماعى،خانوادگى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ لَا تَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغُلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وَلَدِکَ فَإِنْ یَکُنْ أَهْلُکَ وَ وَلَدُکَ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَوْلِیَاءَهُ وَ إِنْ یَکُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّکَ وَ شُغُلُکَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (به برخى از یاران خود فرمود) بیشترین اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده ، زیرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آن ها را تباه نخواهد کرد ، و اگر دشمنان خدایند ، چرا غم دشمنان خدا را مى خوری؟!


حکمت 353بزرگ ترین عیب(اخلاقى)

وَ قَالَ [علیه السلام] أَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعِیبَ مَا فِیکَ مِثْلُهُ .

و درود خدا بر او، فرمود: بزرگ ترین عیب آن که چیزى را در خوددارى، بر دیگران عیب بشمار!


حکمت 354روش تبریک گفتن در تولد فرزند(اخلاقى، اجتماعى)

وَ هَنَّأَ بِحَضْرَتِهِ رَجُلٌ رَجُلًا بِغُلَامٍ وُلِدَ لَهُ فَقَالَ لَهُ لِیَهْنِئْکَ الْفَارِسُ فَقَالَ [علیه السلام] لَا تَقُلْ ذَلِکَ وَ لَکِنْ قُلْ شَکَرْتَ الْوَاهِبَ وَ بُورِکَ لَکَ فِى الْمَوْهُوبِ وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (در حضور امام، شخصى با این عبارت ، تولد نوزادى را تبریک گفت " قدم دلاورى یکّه سوار مبارک باد" (50) 
چنین مگو ! بلکه بگو : خداى بخشنده را شکر گزار ، و نوزاد بخشیده بر تو مبارک ، امید که بزرگ شود و از نیکو کارى اش بهرمند گردی!.


حکمت 355پرهیز از تجمل گرایى(اعتقادى، سیاسى)

وَ بَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً فَقَالَ [علیه السلام] أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا إِنَّ الْبِنَاءَ یَصِفُ لَکَ الْغِنَى .

و درود خدا بر او ، فرمود: وقتى یکى از کارگزارانِ امام، خانة با شکوهى ساخت به او فرمود) سکه هاى طلا و نقره سر بر آورده خود را آشکار ساختند، همانا ساختن مجلل بى نیازى و ثروتمندى تو را مى رساند.


حکمت 356قدرت خداوند در روزى رسانى(اعتقادى)

وَ قِیلَ لَهُ [علیه السلام] لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَیْتِهِ وَ تُرِکَ فِیهِ مِنْ أَیْنَ کَانَ یَأْتِیهِ رِزْقُهُ فَقَالَ [علیه السلام] مِنْ حَیْثُ یَأْتِیهِ أَجَلُهُ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (از امام پرسیدند: اگر دُرِ خانة مردى را به رویش بندند، روزى او از کجا خواهد آمد ؟ فرمود)
از آن جایى که مرگ او مى آید!.


حکمت 357روش تسلیت گفتن(اخلاقى، اجتماعى)

وَ عَزَّى قَوْماً عَنْ مَیِّتٍ مَاتَ لَهُمْ فَقَالَ [علیه السلام] إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَیْسَ لَکُمْ بَدَأَ وَ لَا إِلَیْکُمُ انْتَهَى وَ قَدْ کَانَ صَاحِبُکُمْ هَذَا یُسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِى بَعْضِ أَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیْکُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَیْهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (مردمى را در مرگ یکى از خویشاوندانشان چنین تسلیت گفت)
مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نیز پایان نخواهد یافت. این دوست شما به سفر مى رفت، اکنون پندارید که به یکى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهید رفت.


حکمت 358مسؤولیت نعمت ها(اخلاقى، اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] أَیُّهَا النَّاسُ لِیَرَکُمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِینَ کَمَا یَرَاکُمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِینَ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ فِى ذَاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَرَ ذَلِکَ اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً وَ مَنْ ضُیِّقَ عَلَیْهِ فِى ذَاتِ یَدِهِ فَلَمْ یَرَ ذَلِکَ اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَیَّعَ مَأْمُولًا.

و درود خدا بر او ، فرمود: اى مردم، باید خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه کیفر ، ترسان بنگرد ، زیرا کسى که رفاه و گشایش را زمینة گرفتار شدن خویش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناک ایمن مى پندارد و آن کس که تنگدستى را آزمایش الهى نداند پاداشى را که امیدى به آن بود از دست خواهد داد.


حکمت 359راه خود سازى(اخلاقى، تربیتى)

وَ قَالَ [علیه السلام] یَا أَسْرَى الرَّغْبَةِ أَقْصِرُوا فَإِنَّ الْمُعَرِّجَ عَلَى الدُّنْیَا لَا یَرُوعُهُ مِنْهَا إِلَّا صَرِیفُ أَنْیَابِ الْحِدْثَانِ أَیُّهَا النَّاسُ تَوَلَّوْا مِنْ أَنْفُسِکُمْ تَأْدِیبَهَا وَ اعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا .

و درود خدا بر او ، فرمود: اى اسیران آرزوها ، بس کنید! زیرا صاحبان مقامات دنیا را تنها دندان حوادث روزگار به هراس افکند، اى مردم کار تربیت خود را خود بر عهده گیرید، و نفس را از عادت هایى که به آن حرص دارد باز گردانید.


حکمت 360ضرورت پرهیز از بدگمانى(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِى الْخَیْرِ مُحْتَمَلًا .

و درود خدا بر او ، فرمود: شایسته نیست به سخنى که از دهان کسى خارج شد، گمان بد ببرى ، چرا که براى آن برداشت نیکویى مى توان داشت.




پى نوشته ها:
1. اشاره به : اومانسیم Humanism (انسان شناسى در تمام ابعاد) که از نظر بیولوژى ، و فیزیولوژى و روانى انسان را مورد ارزیابى قرار مى دهند.
2. به هنگام حرکت امام [علیه السلام] جهت سرکوب شورشیان بصره، سعد و قّاص و محمد بن مسلمه ، و اسامه بن زید و عبدالله بن عمر آمادة حرکت نشدند. امام پرسید چرا آمادة جهاد نمى شوید ؟ گفتند : از اینکه مسلمانى را بکشیم ناراحتیم ، امام فرمود: بر بیعت من وفا دارید؟ گفتند: آری، امام فرمود به خانه هاى تان بروید. آن گاه حکمت 15 را زمزمه کرد. 
3. نقد مکتب ولونتاریسم Voluntarism (مکتب اصالت اراده و اختیار) که هرگونه جبرى را نفى مى کند، زیرا در اسلام انسان با کمک خدا عمل مى کند.
4. حارث ابن حوط هم مخالف جنگ جُمُل بود و به امام گفت من هم مانند سعد وقّاص و عبدالله عمر شرکت نمى کنم.
5. این کلمات را امام [علیه السلام] در روز شورا مطرح فرمود، که مردم داشتند با عثمان بیعت مى کردند.
6. اشاره به علم: پسى کوفیسیکس Psychophysics (رابطة تن با روان) و پسیکوسوماتیکس Psychosomatics که از دو واژة Psycho یعنى روان و روح و Soma به معنى گرفته شده است، یعنى اشتراک روح و بدن و اشاره به علم: بى هیوریسم Behaviorism (رفتار شناسی).
7. عُمق و عْمق ، در بیابان بى آب و علف ، پیشروى کردن و سرگردان شدن و به هلاکت رسیدن است. کسى که با توهم پیش رود نیز دچار همین سر نوشت خواهد بود.
8. نقد تفکّر: ایده آلیسم Idealism (خیال پرستى ، ذهن گرائی) در برابر رئالیسم Realism (واقع گرائی).
9. شهر انبار یکى از شهرهاى شام ، در شصت کیلومترى بغداد قرار داشت که در سال دوازدهم هجرى به دست مسلمانان افتاد.
10. نافله : یعنى مستحب ، و فریضه یعنى واجب.
11. بقول سعدی: اول اندیشه وانگهى گفتار.
12. خباّب پسر أرُت ، از مسلمانان صدر اسلام است که در مکه آسیب فراوان دید تا آنجا که مشرکین پْشت او را داغ کردند ، در جنگ صفین در رکاب امیر المؤمنین[علیه السلام] بود و در سال 37 هجرى در کوفه در گذشت.
13. اشاره به علم: پداگوژى Pedagogy (علم تربیت).
14. سالى که نکوست از بهارش پیداست.
15. به نقا قاموس الرجال ج 5 ص 149 ـ و در مروج الذّهب ضراربن حکزه و در شرح ابن ابى الحدید ضرار بن ضمره الضابى ، ثبت شد.
16. ص 27.
17. نقد مکتب وْلونتاریسم Voluntarism (مکتب اصالت اراده و اختیار) که هرگونه جبرى را نفى مى کند، زیرا در اسلام انسان با کمک خدا عمل مى کند.
18. جاحظ: یکى از دانشمندان اهل سنت مى گوید: اگر نداشتیم جز همین رهنمود، امت اسلامى را شافى و کافى و بى نیاز کننده بود. "البیان و التبیین ج 1 ص 83 "
19. انفال 33.
20. اشاره به علم: پسى کیاترى Psychiaty (شناخت امراض روانی).
21. انفال 28.
22. آل عمران 68.
23. حروراء ، دهکده اى است نزدیک کوفه که گروه منحرف خوارج آنجا را براى پیکار با امام [علیه السلام] انتخاب کرده بودند و آن شخص و غروه ابن ادنه بود که در جنگ نهروان کشته شد.
24. نُوف پسر فضاله ، اهل همدا از یاران امیر المؤمنین [علیه السلام] بود و بکَاله قبیله اى از یمن بود.
25. آب را عطر قرار دادن ، تعبیرى است که در سخنان حضرت عیسى [علیه السلام] نیز آمده است که فرمود: عطر خوشبوى من آب ، و ناخورشم گرسنگى است. " النصوف الاسلامى نوشتة زکى مبارک "
26. شعار: جامه زیرین و دثار : جامة رو.
27. ضرورت تعدیل خوش بینى (آپتى میسم Optemism ) و بد بینى (پسى میسم Pessimesm ).
28. بنى عبد شمس ، همان امویان هستند، که عبد شمس پسر عموى هاشم بن عبدالمطلب بود.
29. اشاره به علم : اتنولوژى Ethnology (قوم شناسی، مردم شناسی) که به شناخت قبائل گوناگون با روانشناسى حاکم بر آن مى پردازد.
30. اشاره به علم: کریولوژى Cryology (سرما شناسی) که مولوى در مثنوى معنوى دفتر اول ص 42 نسخة رمضانى این حدیث را به شعر در آورده است.
گفت پیـغمبر زسـرماى بهــار تن پوشـانیـد یــاران ! زینهــار
زانکه با جان شما آن مى کند کـان بهاران با درختان مى کند
لیــک بگریـزید از برد خزان کان کند کو کرد با باغ و رزان
31. …
32. …
33. ناصر خسرو علوى : در فعل ، منافقى و بى باک، در قول حکیمى و خردمند.
34. شخصى از امام [علیه السلام] پرسید: چرا حق خود "امامت" را دیر طلب کردی؟ این پاسخ را داد.
35. نفى : اوانتوریسم Aventurim (ماجراجوئی) کسانى که بدون رعایت مسائل اخلاقى و سیاسى حاکم بر جامعه دست به اعمالى مى زنند که نارواست.
36. سورة آل عمران : آیة 134 .
37. سورة قصص : آیة 5 .
38. رودکى : اندر بلاى سخت پدید آید فضل و بزرگمردى و سالاری.
39. سورة نحل : آیة 97 .
40. سعدى مى گوید: قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهانگرد را.
41. نقد نسبى بودن اخلاق در زندگى (رلاتیویسم Relativism) "نسبیت" گر چه در اینجا امام [علیه السلام] به نسبى بودن برخى از ارزش هاى اخلاقى بین زن و مرد اشاره فرمود، و این ارتباطى به نسبى بودن اخلاق ندارد.
42. ضرب المثل است چنان که در فارسى مى گویند: "زن و فرزند دردسر است و بى دردسر هم نمى شود زندگى کرد" یعنى ازدواج مسؤلیت آور است، اگر مى خواهى آزاد باشی، تشکیل خانواده بده.
43. امام باقر [علیه السلام] فرمود: مردى از امام سؤال کرد که اى امیر مؤمنان با چه چیز خدا را شناختی؟ آن حضرت جواب داد: .
44. نُخَیًله ، جایى در نزدیکى کوفه در سر راه شام، که لشگرگاه بود، سربازان و داوطلبان جنگ در آنجا گرد مى آمدند و سازماندهى مى شدند.
45. ابن ابى الحدید در شرح خود و جاحظ در البیان : ج 3 ، ص 121 ، حارث بن حوط ضبط کرده اند.
46. هدف ، سعد وقاص است که به انروا گرایید.
47. اشاره به علم : سوماتولوژى Somataology (خاصیت شناسی).
48. ذکر حکیم را به قرآن ، علم الهی، لوح محفوظ، تفسیر کرده اند.
49. در یکى از روزهاى جنگ صفین ، امام سوار بر اسب در میان میدان رُجُز مى خواند و شمشیر را بر گردن آویخته بود، یکى از یاران گفت: یا امیر المؤمنین ! خود را حفظ کن ، نکند شما را غافلگیر کنند. در پاسخ او جملة بالا را فرمود:" توحید صدوق: ص 264".
50. أنس بن مالک در روز غدیر حضور داشت که رسول خدا فرمود:" من کنت مولاه فهذا على مولاه ، اللهم والِ من من والاه و عاد من عاده" اما هواپرستى بر او غلبه کرد و گفت از یادم رفته است.
51. سورة اعراف : آیة 138. 
52. داعیه للمقت : برانگیزانندة خشم است، خشم خدا، یا خشم بندگان خدا.
53. ابن عباس به امام پیشنهاد داد تا معاویه را بر کار خود باقى نگهدارد و پس از آرام شدن اوضاع مملکت ، او را عزل کند، امام در پاسخ او این سخن را فرمود.(تاریخ طبرى : ج6 ، ص 3089).
54. شامیان ، قبیله اى از مردم هُمًدان بودند.
55. علومى که انسان در طبیعت و فطرت خود آن را مى یابد و زمینه هاى یافتن آن را دارد (مطبوع) است، و علومى که با درس و بحث آن را به دست مى آورد(مسموع) مى باشد، اشاره به علم این تیوشن Intuition (علم حضوری، درک مستقیم) . برگسوئیسمBergsonism (درون بینى یا درک مستقیم) و اشاره به اکتسابى بودن برخى از علوم (أکى ردAcguired) علم اکتسابى و (نیچرال یایس Natural Science).
56. سورة حج : آیة 11.
57. نوشتند، وقتى خدا به امام حسن مجتبى فرزندى عطا کرد، برخى با رسوم جاهلى او را تبریک گفتند که امام این رهنمود را مطرح فرمود.

 منبع:سایت تکناز

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی