منتظران حضرت مهدی علیه السلام

.

 

به مناسبت وجود کلمه‏ى «کرسى» در آیه، رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله این آیه «آیة الکرسی» نامید. در روایات شیعه و سنى آمده است که‏ این آیه به منزله‏ى قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. (تفسیر روح المعانى، ج 3، ص 10 و تفسیر المیزان، ج 2، ص 354)

 

در اهمیت و فضیلت این آیه همین بس که از پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که از ابى بن کعب سۆال کرد و فرمود: کدام آیه برترین آیه کتاب اللَّه است؟ عرض کرد: اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ، پیامبر صلی الله علیه و آله دست بر سینه او زد و فرمود: دانش بر تو گوارا باد، سوگند به کسى که جان محمد صلی الله علیه و آله در دست او است این آیه داراى دو زبان و دو لب است که در پایه عرش الهى تسبیح و تقدیس خدا مى‏گوید.

 

در حدیث دیگرى از على علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله مى‏خوانیم که فرمود: ” برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیة الکرسى است، در آن پنجاه کلمه است و در هر کلمه‏اى پنجاه برکت است”.

 

همچنین نسبت به تلاوت این آیه سفارش بسیار شده است، از على علیه السلام نقل کرده‏اند که فرمود:

 

بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنکه آیة الکرسی را خوانده باشم. (تفسیر نمونه، ج 2، ص 191 المیزان، ج 2، ص 355)

 

در این آیه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همین سبب آیة الکرسی را شعار و پیام توحید دانسته‏اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است، مانند: «لا إله الا الله» (صافات، 35)، «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» (بقره، 16)، «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ» (انبیاء، 87)، «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا» (نحل، 2)، ولى در هیچ کدام آنها مثل آیة الکرسی در کنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است.

 

 مجموعه‏اى از صفات جمال و جلال او

ابتدا از ذات اقدس الهى و مساله توحید اسماء حسنى و صفات او شروع مى‏کند، مى‏فرماید:” خداوند هیچ معبودى جز او نیست” (اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

 

کلمه «إِلهَ» درباره هر معبودى بکار مى ‏رود، خواه حقّ و یا باطل، «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» (فرقان، 43) ولى کلمه «الله» نام ذات مقدّس الهى است. معبودانِ غیر از خدا، از آفریدن مگسى عاجزند «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً» (حج، 73) و آنان که به پرستش غیر خدا مى‏ پردازند، از بلنداى توحید به دره‏هاى خوفناک سقوط مى‏ کنند.

 

«وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ» (حج، 31) «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» اوّلین صفحه شناسنامه‏ى هر مسلمان است. اوّلین شعار و دعوت پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله نیز با همین جمله بود:

 

«قولوا لا إله الا الله تفلحوا» (کنز العمّال، ح 35541) هم چنان که فرمود: «من قال لا إله الا الله مخلصا دخل الجنة و اخلاصه بها ان تحجزه لا إله الا الله عما حرم الله»

 

هر کس خالصانه شعار توحید سر دهد، وارد بهشت مى‏شود و نشان اخلاص او آن است که گفتن «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» وى را از حرام هاى الهى دور سازد. (ثواب الاعمال، ص 20)

 

امام صادق علیه السلام فرمودند: «قول لا إله الا الله ثمن الجنة» (بحار الانوار، ج 93، ص 196) گفتن «لا إله الا الله‏» بهاى بهشت‏ است.

 

هم چنان که امام رضا علیه السلام در حدیث قدسى نقل کرده ‏اند: «کلمة لا إله إلا الله حصنى» (بحارالانوار، ج 3، ص 7) کلمه‏ى توحید، دژ مستحکم الهى است.

 

اعتقاد به توحید، همه‏ ى قدرت‏ها و جاذبه‏ ها را در چشم انسان کوچک و حقیر مى ‏کند. نمونه‏اى از آثار تربیتى توحید همین است که مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى ‏کردند. در دربار نجاشى پادشاه حبشه، پناهندگان مسلمان گفتند: «لا نسجد الا لله» ما به غیر خدا سجده نمى‏کنیم. (سیره‏ى حلبى، ج 1، ص 387) دحیه کلبى یکى دیگر از مسلمانان در کاخ قیصر روم، سجده نکرد و در جواب کاخ نشینان گفت: «لا أسجد لغیر الله» من براى غیر خداوند سجده نمى‏کنم. (سیره حلبى، ج 3، ص 272)

 

على علیه السلام فرمودند: «لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا» (نهج البلاغه، نامه‏ى 31) بنده دیگرى مباش که‏ خداوند تو را آزاد آفریده است.

 

لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگویند و فریاد آزادى از بندگى خدایان دروغین و طاغوت‏ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایى، با طنین توحید «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» آشنا سازند.

 

در ادامه آیه مى ‏افزاید:” خداوندى که زنده و قائم به ذات خویش است و موجودات دیگر عالم، قائم به او هستند”لْحَیُّ الْقَیُّومُ).

 

در فراز هفتادم دعاى جوشن کبیر، حىّ بودن خداوند را این گونه مطرح مى‏کند:

 

«یا حیا قبل کل حى، یا حیا بعد کل حى، یا حى الذی لیس کمثله حى، یا حى الذی لا یشارکه حى، یا حى الذی لا یحتاج الى حى، یا حى الذی یمیت کل حى، یا حى الذی یرزق کل حى، یا حیا لم یرث الحیاة من حى، یا حى الذى یحیى الموتى، یا حى یا قیوم» آرى، خداوند زنده است، قبل از هر زنده ‏اى و بعد از هر زنده ‏اى. در زنده بودن، وى را نظیر و شریکى نیست و براى زنده ماندن، نیازمند دیگرى نیست. او زندگان را مى ‏میراند و به همه زنده‏ ها روزى مى‏ بخشد. او زندگى را از زنده‏اى دیگر به ارث نبرده، بلکه به مردگان نیز زندگى مى‏ بخشد. او زنده و پا برجاست.

 

معناى حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق مى‏ کند و مانند سایر صفات الهى، از ذات او جدایى ناپذیر است و در آن فنا راه ندارد «وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ» (فرقان، 58) او در حیات خویش نیازمند تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، که لازمه حیات موجوداتى همچون انسان و حیوان و گیاه است، نیست. «یا حى الذى لیس کمثله حى»

 

«الْقَیُّومُ» از ریشه‏ى «قیام»، به کسى گفته مى‏شود که روى پاى خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. (مفردات راغب) کلمه‏ى «الْقَیُّومُ» سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در کنار کلمه «الْحَیُّ» قرار دارد.

 

قیام او از خود اوست، ولى قیام سایر موجودات به وجود اوست. و مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبیر کامل او نسبت به مخلوقات است.

 

قیام او دائمى و همه جانبه است، مى ‏آفریند، روزى مى ‏دهد، هدایت مى‏ کند و مى ‏میراند و لحظه‏اى غافل نیست.

 

هر موجود زنده‏اى براى ادامه‏ ى حیات، نیازمند منبع فیض است. همچون لامپى که براى ادامه‏ ى روشنى، نیاز به اتصّال برق دارد. تمام موجودات براى زنده شدن باید از «الْحَیُّ» تغذیه شوند و براى ادامه‏ ى زندگى باید از «قیّوم» مایه بگیرند.

 

امام على علیه السلام مى‏ فرماید: «کل شى‏ء خاضع له و کل شى‏ء قائم به» هر چیزى تسلیم او و هر چیزى وابسته به اوست. (نهج البلاغه، خطبه 108)

 

نقل کرده ‏اند که در جنگ بدر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله مکرّر در سجده مى ‏گفتند: «یا حى یا قیوم» (روح البیان، ج 1، ص 400)

 

 

 پیام های قسمت های بحث شده در این مقاله از آیه الکرسی:

1ـ هیچ موجودى جز او، ارزش معبود شدن ندارد. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ»
2ـ حیات واقعى و ابدى و همه‏ ى حیات‏هاى دیگر از آن اوست. «الْحَیُّ»
3ـ همه چیز دائماً به او بستگى دارد و لحظه‏اى از تدبیر او خارج نیست. «الْقَیُّومُ»

 


منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 2
نهج البلاغه، خطبه 108، نامه‏ى 31
روح البیان، ج 1
سیره حلبى، ج 3
تفسیر روح المعانى، ج 3
تفسیر المیزان، ج 2
تبیان

منبع:سایت تکناز

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی