منتظران حضرت مهدی علیه السلام

 
حکایتی جالب از نادرشاه در زمان لشکر کشی به هندوستان !

از او پرسید: اسمت چیست؟

پسر گفت: فتح الله…

نادر شاه این اسم را به فال نیک گرفت و با خود گفت: حتما در این جنگ فتح با اوست.

بعد پرسید: اسم پدرت چیست؟

پسر گفت: نصرالله…

باز نادر شاه خوشحال شد و با خود اندیشید که از طرف خدا در این جنگ یاری خواهد شد.

مجددا از پسر اسم برادرش را پرسید و او جواب داد: اسدالله…

نادر شاه خیلی خوشش آمد و دست درجیب کرد و دو سکه طلا به پسر داد.

پسر از گرفتن آن امتناع کرد و گفت : پدرم مرا میزند که این سکه ها را از کجا آورده ام

اطرافیان نادرشاه گفتند: خوب … بگو که نادرشاه اینها را بمن داده است.

پسر گفت : آن وقت مرا بیشتر میزند

گفتند : چرا؟…

گفت: میگوید اگر نادرشاه میداد دو کیسه زر میداد نه دو تا سکه…
نادرشاه خندید و دستور داد دو کیسه سکه طلا به او بدهند.

 
لازم به ذکر است نادرشاه در خراسان رضوی به خاک سپرده شده است که می توانید دیدن فرمایید.
 
 
منبع:سایت تکناز

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی