اسبها پیکر امام بزرگوار را پایمال می کنند
زشتکاری آن جفاکاران، گسترش یافت و برای خداوند حرمتی را ناشکسته و گناهی را انجام نشده، نگذاشتند؛ زیرا ابن سعد بر آن شد تا دستورهای سرورش، فرزند مرجانه را اجرا نماید، پس فریاد کشید: «چه کسی برای حسین
داوطلب می شود تا اسبان، سینه و پشت او را پایمال کنند؟!!». (6) .
«واقدی» گفته است: «شمر، پیش رفت و آن بدن مقدس را با اسب خود لگدمال کرد (7) ده نفر از فرزندان زنان بدکاره، به دنبال او به راه افتادند که عبارتند از: اسحاق بن یحیی حضرمی، هانی بن ثبیت حضرمی، اولم بن ناعم، اسد بن مالک، حکیم بن طفیل طائی، اخنس بن مرشد، عمرو بن صبیح مذحجی، رجاء بن منقذ عبدی، صالح بن وهب یزنی و سالم بن خیثمه جعفی (8) ، آنان ریحانه ی رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را زیر سمهای اسبان خویش گرفته، چندین بار رفتند و باز آمدند تا اینکه آن بدن با عظمت را به زمین چسباندند، (9) جنایتکار پلید، اسد بن مالک، در برابر ابن سعد،افتخار می کرد و می گفت:
نحن رضضنا الصدر بعد الظهر
بکل یعسوب شدید الأسرة (10) .
«ما سینه را بعد از پشت، بااسبان قوی هیکل و محکم، خرد نمودیم».
این تکه تکه کردن زشت در برابر ابن سعد ودیگر نیروهای آن سپاه انجام شد (11) ، به نظر من، این عمل در مورد هیچیک از اهل بیت امام و یارانش صورت نگرفت. مؤید آن، اوامری است که از سوی ابن زیاد برای ابن سعد صادر شد که شامل تکه تکه کردن جسد امام حسین علیه السلام می شد نه دیگران را.
به هر حال، آنان با این عمل زشت، کینه توزی فراوانشان نسبت به امام و دور بودنشان از همه ی عواطف انسانی را اعلام نمودند.
آنان بدن امامی را لگدمال کردند که در کنار پیامبر صلی اللَّه علیه و آله تربیت شده و گوشت وی از گوشت علی و فاطمه روییده و پیامبر درباره ی او فرموده بود:
«حسین از من است و من از حسینم، خداوند دوست بدارد هر کس را که حسین را دوست می دارد».
آنان، بدنی را لگدمال کردند که در برابر تجاوزگران و ستمکاران قیام کرد و می خواست ستم را نابود سازد و عدالت را آن گونه که خداوند دستور داده است، در زمین آشکار کند.
پاورقی
(1) انسابالاشراف 409 /3.
(2) تاریخ سیاسی دول عربی 75 /2. و در حاشیهی آن آمده است که این شمشیر را پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در روز بدر، به غنیمت برد (ابنهذیل، حلیة الفرسان و شعار الشجعان، ص 15). و ذوالفقار نامیده شد؛ زیرا به ستون فقرات شبیه بود (کنوز الفاطمیین، ص 54)، این شمشیر در اختیار عباسیان قرار گرفت و پس از آن به فاطمیان انتقال یافت (المجالس، خطی). انساب الأشراف 409 /3.
(3) مقرم، مقتل الحسین، ص 284.
(4) مظفری،تاریخ، ص 208.
(5) ابیفراس، شرح شافیه 2 /2.
(6) طبری، تاریخ 455 -454 /5.
(7) انسابالاشراف 419 /3.
(8) ابنشهرآشوب، مناقب 111 /4.
(9) ابنکثیر، البدایة والنهایة 189 /8.
(10) خوارزمی، مقتل 39 /2.
(11) تاریخ دول الاسلام 57 /1 و در آن آمده است: لشگریان، پیکر امام بزرگوار را نزد ابنسعد بردند و آن پلید، دستور داد تا اسبان، سینهی امام و پشت او را لگدمال کنند.